دست از دستت که می کشم ،
حسرت همین روزهای کذایی ،
در دلم تاب می خورند ،
آینده چیزی نیست
که بشود پنهان اش کرد..
باید از همین جا شعر را
قیچی بزنم،
هفته ها و ماه ها و سالها را رد کنم
بدوزم به یک سطر مانده به آخر ..
من حالم برای تاب آوردن خوب نیست..
نظرات شما عزیزان:
قشنگ بود مرسی