سهراب!
با تو ام ای سهراب!
کاش می شد سر برآری از خاک
تا با تو حرف زنم
از دل تنگم گویم
که هنوز هم
آفتابی هست یک دست.
سارها امده اند .
تازه لادن ها پیدا شده اند.
اما دانه های دل مردم هنوز پیدا نیست!
و من مثل آن روزها، مثل تو اشک می ریزم.
و دگران می خندند!
نظرات شما عزیزان:
قشنگ بود مرسی
قشنگ بود