من دختری از پارس هستم
اطرافم گرگ هایی زوزه می کشن که ادعا دارند دوستم دارند و
به گفته ی بزرگان دینی که به آن ایمان دارم خود را می پوشانم تا کم شود
مهر سکوت به اجبار بر لبانم می نهن تا نگویم راست را،نگویم حق را...آخر تا به کی؟!
قدم زدن در خیابان بدون تشویش آرزویم است.
نظرات شما عزیزان: